کد مطلب:149285 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

سخن علی
علی بن ابیطالب می فرماید: «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره... و معلم نفسه و مؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم» [1] یعنی آن كسی كه خود را پیشوای مردم معرفی می كند، معلم و مربی مردم معرفی می كند، واعظ و خطیب مردم معرفی می كند،هادی و راهنمای مردم معرفی می كند، اول باید از خودش شروع كند، اول خودش را تعلیم بدهد، بداند كه یك جاهل در اندرون خودش هست، اول به آن جاهلی كه در درون خودش به نام نفس اماره هست تلقین كند و یاد بدهد؛ یك موجودتربیت نشده ای در درون خودش هست، اول خودش را تربیت و تأدیب كند، اول نفس خودش را موعظه كند، ملامت كند، از نفس خودش حساب بكشد؛ همینكه خودش را اصلاح و تهذیب كرد و صالح شد، آنوقت می تواند مدعی شود كه من می توانم راهنما و هادی مردم باشم، واعظ مردم باشم، معلم مردم باشم، مؤدب و مربی مردم باشم، مصلح اجتماع باشم. فرمود: آن كسی كه خودش را تعلیم و تربیت می كند، بیشتر شایسته ی احترام است تا آن كسی كه مردم را تعلیم و تربیت می كند، چون آن مشكلتر و مهمتر است.

باز علی بن ابیطالب فرمود: «الحق اوسع الأشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف» [2] .

چه جمله ها دارد! اینها را باید بر لوح دل بنویسند. فرمود: حق و عدالت در مقام


سخنگوی و سخن سرایی و سخنرانی و در مقام زبان، دایره اش از همه چیز وسیعتر است؛ یعنی در مقام سخن، میدانی به اندازه ی میدان حق باز نیست. اگر انسان بخواهد سخنرانی كند، بخواهد حرف بزند، از هر موضوعی بیشتر در اطراف حق می شود حرف زد. اما در مقام عمل، میدانی از میدان حق تنگتر نیست. آنوقت است كه انسان می بیند چقدر مشكل است! همان كه آنقدر می توانست در اطراف حق حرف بزند، موقع عمل كه می رسد می بیند برداشتن یك گام هم مشكل است.

اینجا هم قرآن بعد از آنكه می گوید: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراكعون الساجدون» می گوید: «الامرون بالمعروف و الناهون عن المنكر» اینها هستند كه در راه اشاعه ی خیر قدم برمی دارند، در راه مبارزه با شر و فساد قدم برمی دارند، در راه مبارزه با شر و فساد قدم برمی دارند، و اینها هستند تنها كسانی كه چنین صلاحیتی را دارند. «و بشر المؤمنین» در اینجا به مؤمنین نوید و بشارت بده كه اگر تائب، عابد، سائح، راكع و ساجد شدند و پس از آن آمر به معروف و ناهی از منكر شدند، آنگاه موفق خواهند شد. اما اگر همه ی آنها را داشتند ولی امر به معروف و نهی از منكر را نداشتند، به جایی نخواهند رسید. اگر امر به معروف و نهی از منكر را داشتند اما آمرین به معروف و ناهین ازمنكر، خودشان آلوده بودند و توبه فرمایان خود توبه كمتر كردند باز هم به جایی نخواهند رسید.

امیرالمؤمنین فرمود: «لعن الله الامرین بالمعروف التاركین له، و الناهین عن المنكر العاملین به» [3] خدا لعنت كند آن مردمی را كه امر به معروف می كنند و خودشان برخلاف آن معروف عمل می كنند، و آن مردمی را كه نهی از منكر می كنند و خودشان همان منكراتی را كه نهی می كنند مرتكب می شوند. یعنی آن آمرین به معروف و ناهون عن المنكری كه «التائبون» نیستند، «العابدون» نیستند، «الحامدون» نیستند، «السائحون» نیستند، «الراكعون» نیستند، «الساجدون» نیستند، هنوز این مراحل و منازل را طی نكرده می خواهند امر به معروف و ناهی از منكر باشند، خدا چنین مردمی را لعنت كند.

عرفا اصطلاحی دارند، مدعی هستند كه سالكان چهار سیر مختلف دارند:

1. سیر من الخلق الی الحق، یعنی سیر از خلق و طبیعت به سوی خداوند.

2. سیر بالحق فی الحق، سیر در خداوند یعنی كشف معارف الهی.

3. سیر من الحق الی الخلق، سیر از خداوند به سوی خلق، یعنی آمدن برای ارشاد مردم.


4. سیر بالحق فی الخلق.

در واقع می خواهند بگویند آن كسی شایستگی دارد كه دستگیر دیگران باشد، هادی و راهنمای دیگران باشد، آمر به معروف و ناهی از منكر باشد كه خودش به آن منزل رفته است و بعد مأوریت یافته كه مردم را به آنجایی كه خودش در آنجا قرار گرفته، ببرد.

معلوم شد كه نهضت حسینی ارزش اصلی خودش را از امر به معروف و نهی از منكر گرفته است. پس باید این اصل را شناخت كه این اصل مگر چه اندازه اهمیت دارد كه حسین بن علی علیه السلام خودش را در راه آن شهید می كند و شایسته است مثل حسینی در این راه قربانی شود؟


[1] نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت 70.

[2] نهج البلاغه، خطبه ي 214.

[3] نهج البلاغه، خطبه ي 129.